نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
 

معنای قاموسی و معنای ضمنی اصطلاحی هستند که در زبان‌شناسی، نشانه‌شناسی و نقد ادبی برای تمایز میان دو جنبه‌ی معنا به کار می‌روند. معنای قاموسی «تعریف لغت‌نامه‌ای» یا «معنای لفظی» یک واژه است که همگان بر آن اتفاق نظر دارند در حالی که معنای ضمنی به تداعی معانی مختلف و معانی ثانویه‌ای نظر دارد که ممکن است واژه در پی داشته باشد. بنابراین معنای قاموسی و ضمنی بر ارتباط میان دالّ و مدلول تمرکز دارند. در حالی که سوسور (1916) در الگوی نشانه‌ای خود بر معنای قاموسی تمرکز نمود، نظریه‌پردازان پس از او، به ویژه نشانه‌شناس فرانسوی رولان بارت (1915-1980) دیدگاهی متفاوت تر را برای مدلول در نظر می‌گیرند، دیدگاهی که اذعان می‌کند مفهوم مدلول، هم معنای قاموسی و هم معنای ضمنی را در بر می‌گیرد. نمونه‌ی معروف این، مدلول «خانه» است که مفهوم «جایی که کسی در آن زندگی می‌کند» را در بردارد و در عین حال می‌تواند به طور ضمنی بر مفاهیمی مانند «حریم خصوصی»، «امنیت»، «راحتی» و «خانواده» هم دلالت نماید.
معنای قاموسی و ضمنی یک واژه یا عبارت می‌تواند با توجه به زمینه‌ی متن این واژه یا عبارت، تغییر کند. در یک زمینه‌ی متنی، واژه‌ی «بانک» می‌تواند برای رساندن مفهوم «مؤسسه‌ای مالی که مردم می‌توانند پول خود را آنجا بگذارند یا از آن پول قرض بگیرند» به کار رود در حالی که در زمینه‌ی متنی دیگر دلالت قاموسی همین واژه می‌تواند «منطقه‌ای حاصلخیز در کنار رودخانه باشد». همین‌طور واژه‌ی «فمینیست» می‌تواند برای برخی افراد معانی ضمنی مثبت مانند «مستقل»، «ترقی‌خواه»، «آگاه از موضوعات جنسیّت» و برای برخی دیگر، معانی ضمنی منفی‌ای مانند «سلطه‌جو»، «ستیزه‌جو» و «مرد‌ستیز» را داشته باشد. باور رایج بر این است که معنای قاموسی یک دالّ نسبت به معنای ضمنی آن، تثبیت شده‌تر است و کمتر مجال تفسیر آن وجود دارد. باید متذکر شویم معانی ضمنی یک واژه کاملاً ذهنی نیستند و حتی معنای قاموسی واژه‌ها به لحاظ اجتماعی - فرهنگی، مانند دیگر نشانه‌های نشانه‌شناختی، خاص هستند و هرگز کاملا خنثی نیستند.
در معنا‌شناسی و فلسفه «ارجاع»، «مصداق» و «معنای ارجاعی» برای توصیف آن چیزی به کار می‌رود که به عنوان معنای قاموسی از آن یاد شد؛ یعنی کاربرد زبان برای ارائه‌ی دنیایی برون زبانی. مصداقِ واژگانی «کتاب»، کتاب واقعیِ فیزیکی است که در نتیجه با ابزارهای زبانی بدان ارجاع داده می‌شود. در این حوزه‌ها «ارجاع» با «مفهومی» در تقابل است که معنای زبانی یک مورد واژگانی را به ارتباطات آن با دیگر موارد زبانی در نظام متعلق به آن، پیوند می‌دهد.
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبک‌شناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول